مقدمه: تجزیه زیستی یک جایگزین خوب نسبت به روشهای شیمیایی و فیزیکی برای پاکسازی مناطق آلوده به نفت است. عوامل متعددی بر تجزیه زیستی شامل: غلظت نفت خام، تولید بیوسورفکتانت، شوری و زمان انکوباسیون تاثیر میگذارند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و جداسازی باکتریهای تجزیه کننده نفت از شکمپا و بررسی اثر تولید بیوسورفکتانت، غلظتهای مختلف نفت، زمان انکوباسیون، کشت مخلوط و شوری بر تجزیه نفت توسط باکتریهای تجزیه کننده است. مواد و روش ها: در این پژوهش، از آب و شکمپایان خلیج فارس نمونهبرداری شد. برای جداسازی باکترىهاى تجزیه کننده نفت خام از نمونههای جمعآوری شده، محیط کشت ONR7a استفاده شد. سویههایی که رشد و حذف نفت بالاترى داشتند انتخاب و شناسایی شدند. تولید بیوسورفکتانت، اثر غلظتهای مختلف نفت، زمان انکوباسیون، کشت مخلوط و شوری بر میزان تجزیه زیستی بررسی شد. نتایج: در مجموع 6 کلونی که قادر به تجزیه نفت خام بودند، جداسازی شد. 2 سویه بر اساس حذف نفت بیشتر و فعالیت امولسیونکنندگی بیشتر انتخاب شد. این سویهها به جنسهای VibrioوHalomonasتعلق داشتند. فعالیت امولسیونکنندگی و میزان تجزیه نفت برای سویه Vibrio alginolyticus به ترتیب 4/58 و 58/67 درصد و برای سویه Halomonas ps به ترتیب 6/11و 44/51 درصد بود. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت سویههایی که دارای فعالیت امولسیونکنندگی بیشتری میباشند، بیوسورفکتانت بیشتری تولید کرده و قابلیت حذف نفت بالاتری دارند. میزان رشد و تجزیه نفت با طولانی شدن دوره انکوباسیون، افزایش یافته است. همچنین، مشاهده شد کشت مخلوط سویههای VibrioوHalomonas میزان بالاتری از تجزیه را نسبت به کشت آنها به تنهایی دارد و با افزایش غلظت نفت از 5/2 درصد به بعد میزان رشد باکتری و تجزیه نفت کاسته شده است. بهینه رشد این سویه در 20 تا80 گرم در لیتر سدیمکلرید است و در غلظتهای بالاتر نمک، میزان رشد کاهش یافته است. بحث و نتیجه گیری: بررسیهای انجام شده نشان داد که باکتریهای موجود در خلیج فارس از تنوع زیاد با توان تجزیه نفت بالا برخوردار هستند و میتوان از آنها برای پاکسازی مناطق دریایی آلوده به نفت استفاده کرد.